شیرین تر از عســـــل
نفس مامان بازم اومدم بنویسم ازت که این روزا از دیوار میری بالا ! اینقدر هم لجبازی که اگه بهت بگم نکن دوباره تکرارش میکنی و منم نگاه میکنی ببینی چی میگم ولی من و بابا کلی به کارات میخندیم. دیروز از بیکاری زیاد رفتی زیر کنسول همه جارو هم نگاه میکردی بعدم اومدی دوربین و ازم بگیری به قول خودت دودین هر چند وقت به بازی کردنت تنوع میدی که اسباب بازیهات برات خسته کنند نشه اینجا خودتو لوس کردی بازم داری میای که دوربین و بگیری اینم چند ساعت بعده اینجا بابا تازه اومده بود و برای اولین بار دید که اینجوری میشینی و بازی میکنی کلی خندید بهت محو تماشای تلوزیونی وقتی غذا درست میکنم از...
نویسنده :
مامانی
7:48